دخترونه ی دختروونه

اینجا فقط جاى دخترها ست و اگه خدایی نکرده پسری رو اینجا ببینیم با یه سطل از این آب یخا ازشون پذیرایی می کنیم !کامنت و لایک یادتوووون نره هااا!

دخترونه ی دختروونه

اینجا فقط جاى دخترها ست و اگه خدایی نکرده پسری رو اینجا ببینیم با یه سطل از این آب یخا ازشون پذیرایی می کنیم !کامنت و لایک یادتوووون نره هااا!

والا!!!

رفتم توالت عمومی، دیدم روی سیفون نوشته:

((گر خواهی که نبینند مردم هنرت را، برخیز و بکش سیفون بالای سرت را))

من موندم شاعرای این مملکت چرا استعدادها رو اینجور جاها خالی میکنند..!!

خنده قشنگت میکنه!!!

مکالمه من و ایرانسل

مشترک مورد نظر بیداری؟

من:ارررره بیدارم

چرا هنوز نخوابیدی؟!حس میکنم داری خیانت میکنی

من:....

میدونستم، همراه اول کم بود رایتل و تالیا هم اضافه شدن...خیلی نامردی کصافط

من:بابا دلم درد میکنه نمیتونم بخوابم

راست میگی عجقم؟!الهی قولبونت بلم جیجرم بدو بلو قرص بخول بگیل بتاب بوس بوس

من::- 

lol

هى روزگار:( !!!

گابریل گارسیا میگه:

هرگز لبخند را ترک نکن، حتی وقتی ناراحتی...چون هر لحظه ممکن است کسی عاشق لبخند تو شود...



 من الان دارم می خندماااااا☺☺??







کسی عاشقم نشد؟؟؟؟









نبودد کسی عایااااااا؟؟؟؟؟؟??





عاشق نبود؟؟؟؟؟دوست معمولی چی؟؟؟؟؟؟!!!







پَ چی میگه این گابریل؟؟؟؟؟


هااااااا ؟؟؟.....??




والا با این جمله هاشون با روح و روان مردم بازی میکنن??

اخ بد دردى داره!!!

سوختن؛

همیشه از سوز دل نیست..

از باختن مال نیست..

از داغ عزیز نیست..

سوختن،گاهی حاصل اعتماد به رنگ آبی شیر توالت است..!!

lol

♥حسنى♥

شعر حسنی ورژن جدید "


حسنی نگو جوون بگو

علاف و چش چرون بگو


موی ژلی ، ابرو کوتاه ، زبون دراز ، واه واه واه

نه سیما جون ، نه رعنا جون


نه نازی و پریسا جون

هیچ کس باهاش رفیق نبود


تنها توی کافی شاپ

نگاه می کرد به بشقاب !


باباش می گفت : حسنی میری به سربازی ؟

نه نمی رم نه نمی رم


به دخترا دل می بازی ؟!

نه نمی دم نه نمی دم


گل پری جون با زانتیا

ویبره می رفت تو کوچه ها


گلی چرا ویبره میری ؟

دارم میرم به سلمونی


که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین


یه کمی به من سواری می دی ؟!

نه که نمی دم


چرا نمی دی ؟

واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم و زرنگم


اما تو چی ؟

نه کار داری ؛ نه مال داری ؛ فقط هزار خیال داری !

موی ژلی ، ابرو کوتاه ، زبون دراز ، واه واه واه


در واشد و پریچهر

با ناز اومد توو کوچه


پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟

مامان پری ، از اون بالا


نگاه می کرد تو کوچه را

داد زد و گفت : اوی ... بی حیا !


برو خونه تون تو را بخدا

دختر ریزه میزه


حسابی فرز و تیزه

اما تو چی ؟


نه کار داری ؛ نه مال داری ؛ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ، ابرو کوتاه ، زبون دراز ، واه واه.